تعداد بازدید :
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92/11/2
دیالوگی ماندگار از مختارنامه ...
عمره : چند وقت است به آینه نگاه نکردی ؟
مختار : چطور ؟
عمره : موهای سر وصورتت دارد همرنگ دندانهایت می شود .
مختار : به نظرت نشان چیست ؟
عمره : نشانه آن است که بر اسب سرکش قدرت لگام زده ای ، تو سوار بر قدرتی نه قدرت سوار تو .
مردان بزرگ زیر بارهای گران کمر خم نمی کنند ، مویی سپید می کنند ، تو غم عدالت داری مختار پس به خودت ظلم نکن کمی هم به فکر خودت باش .
مختار : بر عدل حکومت کردن مثل گردن نهادن بر لبه تیز شمشیر است لحظه ای غفلت کنی شاهرگت پاره می شود هر چه در کار حکومت جلو می روم مظلومیت علی برایم ملموس تر می شود . درک غم و رنج علی جانکاه است عمره ، کمترین اثرش سپید کردن موی است ...
عمره : چند وقت است به آینه نگاه نکردی ؟
مختار : چطور ؟
عمره : موهای سر وصورتت دارد همرنگ دندانهایت می شود .
مختار : به نظرت نشان چیست ؟
عمره : نشانه آن است که بر اسب سرکش قدرت لگام زده ای ، تو سوار بر قدرتی نه قدرت سوار تو .
مردان بزرگ زیر بارهای گران کمر خم نمی کنند ، مویی سپید می کنند ، تو غم عدالت داری مختار پس به خودت ظلم نکن کمی هم به فکر خودت باش .
مختار : بر عدل حکومت کردن مثل گردن نهادن بر لبه تیز شمشیر است لحظه ای غفلت کنی شاهرگت پاره می شود هر چه در کار حکومت جلو می روم مظلومیت علی برایم ملموس تر می شود . درک غم و رنج علی جانکاه است عمره ، کمترین اثرش سپید کردن موی است ...
ای رهبر حق شناس وآگاهم
تا لحظه مرگ با تو همراهم
اللهم عجل لولیک الفرج...........
اللهم عجل لولیک الفرج...........
ارسال توسط روح الله حسنی