تعداد بازدید :
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/12/13
شعر از بنده حقیر ...
بسم رب الفاطمة الزهرا(س)
ای بهترین تندیس عشق ،ملیکه هفت آسمون
فاطمه جون من نرو ، عزیز من پیشم بمون
ازعمق اون نگاه تو اینو میخونم فاطمه
تنها میخوای پربکشی ، ای مرغ عشق مهربون
میخوای بری برو ولی منو تو با خودت ببر
توالتماس دلمو ، از اشکای چشام بخون
چندروزه که کنج قفس بی آب ودونه مونده ای
پرشکسته ات منو ، درهم شکست ای همزبون
دلم به توخوش بوده و قوت قلب من بودی
حسن نگفت که چی شده ، صورت وازمن نپوشون
امانت نبی بودی میون این نامردُما
امانت داری کردن و ، به سینه ات زدن نشون
دیگه بی توغریب میشم فاطمه ای تمام من
معشوقه ام ببین منو ، دلم شده دریای خون
من چاره سازعالمم اما حالا بیچاره ام
خیبرشکن شکسته و ، نداره حیدرت توون
به دورتو پروانه واربچه هامون میگردن و
منم شدم غرق نیاز، ازاون نگات فاطمه جون
همسفرم به راه غم ماه جمالت دیدنی است
خسوف روی ماه تو ، سوزوند منو اینوبدون
ارسال توسط روح الله حسنی