15 رجب سالروز وفات شهادت گونه عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری تعزیت باد.
در وفات حضرت زینب دو قول در تاریخ روایت شده:
1- خوراندن سم به این بانوی مکرمه توسط عمال یزید.
2-وفات به طریق طبیعی به خاطر تحمل مصائب عظیم کربلا و کوفه وشام .
در لحظه های آخر خود بی قرار بود
زینب دلش گرفته و چشم انتظار بود
می ریخت روی دامن غربت ستاره را
در دست داشت پیرهن پاره پاره را
در ماندن و نماندن خود مانده بود که
انداخت از نفس نفس استخاره را
چیزی نمانده بود پس از غارت حرم
در دست داشت خاطره گوشواره را
در زیر آفتاب فقط آه می کشید
پنجاه و چند سال ز سینه شراره را
بر روی دست های خودش دست می کشید
حس کرد لحظه ای غم و درد دوباره را
یک سال و نیم هست که همراه آه خود
با زجر می کشد نفس نیمه کاره را
با یاد جیغ دختری از خواب می پرید
می گفت: برد عمه کسی گاهواره را
مانده هنوز در نظرش چکمه های شمر
ای کاش بود پیش برادر به جای شمر
جمهوری اسلامی ایران 5................گزینه روی میز 3
قهرمانی تیم کشتی آزاد جمهوری اسلامی ایران در جام جهانی 2015 در کشور آمریکا با برتری برابر تیم ایالات متحده آمریکا بر هموطنان مبارک.
چند پیام طنز ارسالی از دوستان
ظریف با ابراز ناراحتی از نتیجه کشتی گفت: باید مسابقه دو تیم برد - برد می بود و بهترین نتیجه 4-4 بود .
اوباما در تماس تلفنی با روحانی گفت: چون هوای ما رو رو تشک نداشتی و همه کشتی گیران از دلواپسان بودن ؛ توافق موافق کنسله ، تحریم هم برداشته نمی شه
واکنش فرمانده سپاه به سخنان هاشمی رفسنجانی |
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: خشکهمقدس خواندن دلسوزان انقلاب ناشی از یک بغض خطرناک نسبت به جریان ارزشی است. سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: وقتی نظام اسلامی میخواهد عدالت را جاری کند و دانهدرشتها را در محکمه افکار و وجدان عمومی محاکمه کند، معلوم است که صدای وااسلاما، دادخواهی و تظلم از کسانی که در معرض محاکمه هستند و وابستگان آنها بلند میشود. اینها میخواهند جای ظلم و عدل را عوض کنند! وی افزود: امروز همه میدانند اینکه فردی خود را معیار حق بداند و حریم دائمی برای خود ایجاد کند در نظام ما منسوخ شده و مردم همه را در برابر قانون برابر میدانند. سرلشکر جعفری خاطرنشان کرد: اینکه دلسوزان انقلاب و کسانی را که بیشترین شهید را دادهاند و هنوز زخم میدانهای جهاد بر جسم و روحشان باقی است، بهعنوان خشکهمقدسهای اذیتکننده امام معرفی کنیم به چه معنی است؟! این یک بغض خطرناک نسبت به جریان ارزشی انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) است که ریشه در خاستگاه همین مردم ارزشی و آرمانخواه دارد و البته بیتوجهی آنان نسبت به اینگونه افراد! فرمانده کل سپاه پاسداران تأکید کرد: بدانیم همین دلواپسان با شنیدن این اظهارات، از اینگونه افراد محکمتر، مؤمنانهتر و هوشیارانهتر در همه صحنهها همچنان از انقلاب اسلامی و آرمانهای امام و شهیدان دفاع خواهند کرد و ادامه این سخنپراکنیها تنها موجب افزایش نفرت جامعه از آنها میشود و این سیاهنماییها فقط بذر تردید در دل مسئلهدارهای انقلاب میپاشد و مردم مؤمن و انقلابی ما آنقدر آگاه هستند که بتوانند قضاوتهای دقیقی داشته باشند. آنها خالق 9 دی بودهاند، در 22 بهمنهای انقلاب حماسههای باشکوه آفریدند و قبلاً طراحان اینگونه سیاهنماییها را منزوی کردهاند، همانگونه که نمایندگان خبره آنها اخیراً چنین کردند. سرلشکر جعفری در پایان تصریح کرد: آیا نباید از تاریخ صدر اسلام و حتی تاریخ نزدیک خودمان و حوادث درسآموز انقلاب اسلامی بهویژه فتنه 88 عبرت گرفت؟! هرگز در اینگونه موضعگیریها علاقمندی به آرمانهای امام، نظام و خیراندیشی برای امت اسلامی دیده میشود؟! |
عشق حقیقی در عاشقانه ترین زندگی ...
مصداق بارز عشق حقیقی رو در زندگی حضرت زهرا با امیرالمومنین می توان یافت ..
1- گاهی اوقات در منزل غذایی برای سرو کردن نبود اما حضرت زهرا حتی به امیرالمومنین خبر نمیداد ....فاطمه علیهاالسلام در جواب علی علیه السلام که می فرمود: چرا به من خبر ندادی تا غذایی برای شما تهیه کنم؟ می گفت: ای ابوالحسن! من از خدایم شرم می کنم که تو را به چیزی که بر آن قدرت نداری، تکلیف کنم!
2- امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمود: لَقَد کُنْتُ اَ نْظُرُ اِلَیْها فَتَنکَشِفُ عَنِّى الهُمومُ وَالاَحزانُ.
وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم، تمام غم و اندوهم برطرف می شد.
3- امیرالمومنین :فواللّه ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امر حتی قبضها الله عزوجل الیه ولا اغضبتنی ولا عصت لی أمراً.
هرگز کاری نکردم که فاطمه(س) از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه(س) نیز هرگز مرا خشمناک وناراحت نساخت.(کسی تو دنیا چنین عشقی دیده)
4- زمانی که امیرالمومنین خبر شهادت زهرا را می شنود در حال حرکت به زمین می افتد و هر چه می کوشد تا برخیزد نمی تواندو در نقل دیگری آمده« فغشّی علیه حتی رشّ الماء علیه ثم افاق؛...وقتی خبر شهادت فاطمه را شنید بیهوش شد به صورت او آب پاشیدند تا به هوش آمد.
5- امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از شهادت فاطمه علیها السلام فرمود:
نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ
لَا خَیرَ بَعـدَکَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی
جان من با ناله هاى خود حبس شده، اى کاش جان من با ناله هایم
خارج مى شد. بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود، گریه می کنم
از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم.
مرا چه شده که بر خاک عزیزان، گریان می گذرم و بر تربت محبوب سلام می دهم اما جوابم نمی گوید؟ای تربت محبوب چه شده که پاسخ این خواننده را نمیدهی؟ نکند محبت دوستان بر دلت خستگی آورده.
6- ابن عباس می گوید : بعد از شهادت حضرت زهرا امیرالمومنین بر قبر او حاضر می شد وآنقدر گریه می کرد که قبر از اشکهای او نمناک و خیس می شد و من زیر بغلهای او را می گرفتم و به منزل بردم.
باید ازدنیا پرسید که چنین عشقی در تمام ادوار و اقوام و ادیانش دیده یاخیر ؟
تو خانه دار علی هستی و پریِ علی
تویی کمال عروج کبوتری علی نشان دهنده ی بالایی تکامل توست همین روایت با تو برابری علی علی به همسری ات باید افتخار کند و یا تو فخر بورزی به همسری علی هزار سال دگر هم نمی بریم از یاد حماسه ایی که تو دادی به دلبری علی قسم به حرمت تو مثل تو نمی خواهیم حکومتی که نباشد به رهبری علی
شعر از بنده حقیر ...
بسم رب الفاطمة الزهرا(س)
ای بهترین تندیس عشق ،ملیکه هفت آسمون
فاطمه جون من نرو ، عزیز من پیشم بمون
ازعمق اون نگاه تو اینو میخونم فاطمه
تنها میخوای پربکشی ، ای مرغ عشق مهربون
میخوای بری برو ولی منو تو با خودت ببر
توالتماس دلمو ، از اشکای چشام بخون
چندروزه که کنج قفس بی آب ودونه مونده ای
پرشکسته ات منو ، درهم شکست ای همزبون
دلم به توخوش بوده و قوت قلب من بودی
حسن نگفت که چی شده ، صورت وازمن نپوشون
امانت نبی بودی میون این نامردُما
امانت داری کردن و ، به سینه ات زدن نشون
دیگه بی توغریب میشم فاطمه ای تمام من
معشوقه ام ببین منو ، دلم شده دریای خون
من چاره سازعالمم اما حالا بیچاره ام
خیبرشکن شکسته و ، نداره حیدرت توون
به دورتو پروانه واربچه هامون میگردن و
منم شدم غرق نیاز، ازاون نگات فاطمه جون
همسفرم به راه غم ماه جمالت دیدنی است
خسوف روی ماه تو ، سوزوند منو اینوبدون
اسوه مقاومت مازندران ، حاجیه خانم فاطمه سیلاخوری مادر شهیدان کشوری به فرزندان شهیدش پیوست.
در صبر بی همتا و تک؛مادر
واسه شهیدش قلبش زده لک؛مادر
تنها پلاکی مانده در دستش
آری رفیق بی کلک؛مادر
به روحش صلوات...
" بازخوانی حوادث «فتنه 88» به سرکردگی ......"
روز عاشورای 88 بنده به عنوان نیروی افتخاری هلال احمر در خیابان «خوش» حضور داشتم؛ ساعت 11 به ما خبر دادند که حدود 5 نفر از نیروهای ویژه سپاه در بین جمعیت آشوبگر مانده بودند؛ یکی از آنها روی زمین افتاده و اغتشاشگران او را به آتش کشیدند خود را به محل حادثه رساندم که«یک خانمی داد زد این امدادگر نیست، این اطلاعاتیه! ... با یه(میله آهنی) زد، من بیهوش شدم. افتادم روی همون بنده خدا. نمی دونم نیم ساعت، سه ربع، یه ساعت ... من را بردند به یک خانه ای، من بهوش که آمدم با میله زدند. دستهایم را از پشت بسته بودند در یک زیر زمین، با صدای دوربین فهمیدم دارند فیلم برداری می کننند. آمدند بالا سرم وگفتند: فحاشی کن به ...، سی و اندی سال از خدا عمر گرفتم و با یک سری عقاید و آرمانها ؛ برایم کار سختی بود و این کار را نکردم . وقتی متوجه شدن توهین نمیکنم به مقدسات نظام عصبانی شدند و مرا زدند، زدند ... تا می خوردم زدند.
آنقدر که الان بعد از دو سال یک چشمم نابینا شده و یک گوشم ناشنوا. ضرباتی که می زدند کاری بود. آنقدر می زدند که تقریبا جنازه ام از آنجا بیرون آمد ... تمام ناخن های پایم را کشیدند، یکی شان درفش دستش بود می کرد زیر ناخنم بعد با انبردست می کشید بیرون... روی پایم را سوزاندند.»
شاید در وهله اول فکر کنید اینها خاطرات یکی از مبارزان قبل انقلاب است که در زندان های شاه و ساواک مورد شکنجه قرار گرفته است، شاید هم تصور کنید فردی که این ها را روایت کرده، از مبارزین اول انقلاب است که در خانه های تیمی منافقین شکنجه شده است.. بعداً که برای شناسایی آشوبگران به زندان اوین رفتم، مطلع شدم کسانی که مردم را شکنجه می کردند از گروهک منافقین بودند که یکی از آنها سال ها در تایلند زندگی می کرد، سپس از پادگان اشرف به تهران آمده بود.
اینها روایت شهید سید علیرضا ستاری جانباز فتنه 88 است که در اثر جراحت های متعدد شکنجه فتنه گران، مظلومانه به شهادت رسید.
«فضیلت زیارت سیدالشهدا(ع) در شب جمعه»
از سلیمان اعمش نقل شده که گفت: همسایهای داشتم که با او رفت و آمد میکردم. شب جمعهای پیش او رفتم و درباره زیارت امام حسین(علیهالسلام) سؤال کردم، آن شخص گفت، بدعت است و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است.
سلیمان گوید: با غیض و غضب از کنار او برخاستم و با خود گفتم: سحر پیش او میروم و برخی از فضایل حضرت حسین(علیهالسلام) را برای او نقل میکنم،اگر بر عناد خود اصرار ورزید، او را میکشم.
هنگام سحر سراغ او رفتم، درب خانهاش را کوبیدم و او را با نام صدا زدم،همسرش گفت:شوهر به زیارت امام حسین(علیهالسلام) رفته است.
سلیمان گوید: دنبال او به زیارت آن حضرت رفتم، چون داخل حرم شدم او را در سجده دیدم که گریه میکند، و مشغول توبه و استغفار است. بعد از مدتی طولانی سر از سجده برداشت. به او گفتم: تو دیشب منکر زیارت امام حسین(علیهالسلام) بودی و آن را بدعت میدانستی،اکنون خود به زیارت آمدهای؟!
در جواب گفت: ای سلیمان، مرا ملامت نکن. من تا دیشب ائمه(علیهمالسلام) را قبول نداشتم،اما خوابی دیدم که مرا به وحشت انداخت: مردی جلیل القدر را – با قامتی متوسط که از بزرگی جلالت و جمال و کمال قادر بر توصیف او نیستم – دیدم که گروهی اطراف او بودند، و در کنارش بزرگواری بود که تاجی بر سر داشت.
از یکی از خدام پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و آن دیگری علی مرتضی(علیهالسلام) – وصی او – است، با دقت نگاه کردم ناقهای از نور – که بین زمین و آسمان در حرکت بود – دیدم که بر او هودجی از نور بود و در آن دو زن نشسته بودند.
گفتم: این ناقه از کیست؟ گفت: از خدیجه کبری و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیهما) است. گفتم: این جوان کیست؟ گفت: حسن بن علی(علیهالسلام) است. گفتم: به کجا میروند؟ گفت: به زیارت سیدالشهدا حسین بن علی(علیهماالسلام) که در کربلا مظلوم شهید شده است. آنگاه خواستم به جانب هودجی که حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در آن بود، بروم، دیدم رقعههایی از اسمان فرو میریزد.
پرسیدم: این رقعهها چیست؟ گفت: در این رقعهها نوشته: «امان من الله لزوار الحسین(علیهالسلام) لیله الجمعه؛ امان است از جانب خداوند برای زائرین امام حسین(علیهالسلام) در شب جمعه».
من هم از آن رقعهها درخواست کردم. گفت: تو میگویی زیارت بدعت است، به تو داده نمیشود، تا معتقد به فضل و شرف آن بزرگوار باشی و به زیارت او بروی. (ناگاه هاتفی ندا کرد: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیهای از بهشت هستیم).
پس با ترس و وحشت بیدار شدم و در همان ساعت اراده زیارت سید خودم امام حسین (علیه السلام) نمودم و اکنون به سوی پروردگار توبه میکنم.
سوگند به خدا ای سلیمان، تا زندهام زیارت آن حضرت را ترک نخواهم کرد.
دارالسلام: ج 1، ص245
نماینده مردم تهران : «اگر حکم رحیمی آن بود که صادر شد، حکم دریافت کمک 5 میلیاردی روحانی از بابک زنجانی چقدر است؟»
« تفاوت تفکر لیبرالی و اسلام ناب....»
امام خامنه ای : به مذاکرات بد بینم.
حسن روحانی: به مذاکرات خوشبینم.
امام خامنه ای : علوم انسانی باید اسلامی شود.
حسن روحانی: کجای علوم باید اسلامی شود؟!
امام خامنه ای : باید نهی از منکر کرد.
حسن روحانی: مردم نیاز به ارشاد ندارند.
امام خامنه ای : نگذارید با مطالب ناصحیح دین مرد را لجن مال کنند.
حسن روحانی: باید سانسور و ممیزی را برداریم ، مردم خودشان میفهمند!
امام خامنه ای : گاهی شنیده می شود کسانی در گوشه وکنار میگویند آقا،
مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟!خوب بله ؛ فرق حاکم اسلامی با حکّام
دیگر درهمین است ، این وظیفه ی ماست .
حسن روحانی: بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند ،
نمی توان مردم را بازور وشلاق به بهشت برد.
امام خامنه ای : این منبرها یک وسیله منحصر به فرد است،
اگر محتوا ومضمون منبرهای ماشایسته باشد ، هیچ وسیله ای نمی تواند
با آنها مواجهه ومقابله کند.
حسن روحانی: دوران پیامهای یک طرفه به سرآمده ،
دوران رساندن پیام از طریق بلندگوهای یک طرفه،
منبرهای یک طرفه وسنتی به سر آمده.